سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امید های فردا

صفحه خانگی پارسی یار درباره

خطبه 1 نهجالبلاغه

خطبه 1

1-عجزالانسان عن معرفة الله:

 

الحمد لله الذی لا یبلغ مدحته القا نلون ولا یحصی نعماءه العادون ولا یؤدی حقه المجتهدون الذی لا یدرکه بعد الهمم . ولایناله غوص الفطن الذی لیس لصفته حد محدود ولااجل ممدود فطر الخلائق بقدرته ونشرالریاح برحمة ووتد بالصخور میدان ارضه.

 

1-عجز انسان از شناخت ذات خدا

سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او عاجزند و حسابگران از شمارش نعمت های او ناتوان وتلاشگران از ادعای حق او درمانده اند. خدایی که افکارژرف اندیش ذات او را درک نمی کنند و دست غواصان دریای علوم به او نخواهد رسید. پروردگاری که برای صفات او حد ومرزی نمی توان تعیین کرد. مخلوقات را با قدرت خود افرید وبا رحمت خود بادها را به حرکت درآورد و به وسیله کوه ها اضطراب ولرزش زمین را به ارامش درا ورد.

 

2-اول الدین معرفة و کمال معرفة التصدیق و کمال التصدیق به توحیده الاخلاص له  و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه لشهادة کل صفة انها غیر الموصوف و شهادة کل مو صوف انه غیر الصفة : فمن وصف الله فقد قرنه ومن قرنه فقد ثناه فقد جزاه ومن جزاه فقد جهله ومن جهله فقد اشار الیه  و من اشار الیه فقد حده ومن حده فقد عده ومن قال فیم؟ فقد ضمنه ومن قال علام؟ فقد اخلی منه . کائن لا عن حدیث موجود لا عن عدم . مع کل شی لا بمقارنة وغیرکل شی لا بمزایلة فاعل لا بمعنی الحرکات و الالة بصیر اذلا منظورالیه من خلقه متوحد اذلا سکن یستانس به ولا یستوحش لفقده .

دین و شناخت خدا

سرآغاز دین خداشناسی است و کمال شناخت خدا باور داشتن او و کمال باور داشتن خدا شهادت به یگانگی اوست و کمال توحید اخلاص و کمال اخلاص خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است زیرا هر صفتی نشان میدهد غیر از موصوف و هر موصوفی گواهی میدهد که غیر از صفت است پس کسی که خدا را با صفت مخلو قات تعریف کند او را به چیزی نزدیک کرده و با نزدیک کردن خدا به چیزی دو خدا مطرح شده وبا طرح شدن دو خدا اجزایی برای او تصور نموده و با تصور اجزا او را نشناخته است .

و کسی که خدا را نشناسد به سوی او اشاره میکند و هر کس به سوی خدا اشاره کند او را محدود کرده به شمار او رد. و آن کس که بگوید خدا در چیست ؟ او را در چیز دیگری پنداشته است و کسی که بپرسد خدا بر روی چه چیزی قرار دارد ؟ به تحقیق جایی را خالی از او در نظر گرفته در صورتی که خدا همواره بوده و از چیزی به وجود نیامده است با همه چیز هست نه این که هم نشین انان باشد و با همه چیز فرق دارد نه این که از انان جدا و بیگانه باشد. انجام دهنده ی همه کار هاست بدون حرکت و ابزار و وسیله بیناست حتی در ان هنگام که پدیده ای وجود نداشت یگانه و تنهاست زیرا کسی نبوده تا با او انس گیرد ویا فقدانش وحشت کند.


شغل

شغل در زندگی انسان  بنا به برآوردهای سازمان بین‏المللی کار در سطح جهان حدود 3 میلیارد نفر نیروی کار وجود دارد که از میان حدود 30 درصد آنان اشتغال ناقص دارند و بیش از 140 میلیون نفر بیکارند. در این میان سطح بیکاری جوانان به طرز نگران کننده‏ای بالاست و بیش از 2 تا 3 برابر بیکاری بزرگسالان است.روند رو به رشد جمعیت در 3 دهه گذشته بیکاری جوانان را به یکی از مهمترین و اساسی‏ترین معضلات کشورهای مختلف بدل کرده است.از طرفی جوانان به عنوان سرمایه‏ ملی و نیروی اساسی تولید و رشد اقتصادی بدون داشتن شغل مناسب و آینده‏ای روشن در این زمینه با چالشی جدی روبه‏رو خواهند شد.امروزه دسترسی به اشتغال پایدار یکی از نیازهای اساسی جوانان بوده و فراهم کردن بستر مناسب جهت دسترسی به آن یکی ازوظایف اساسی دولت‏ها و خانواده‏ها محسوب می‏شود. در این میان حل مشکل بیکاری در ایران که بیش از یک سوم جمعیت آن را جوانان تشیکل می‏دهند و دسترسی به اشتغال مناسب مهمترین دغدغه جوانان است؛ زیرا بخش عمده‏ای از آنان در آستانه ازدواج و تشکیل زندگی مستقل قرار دارند و بدین ترتیب نیاز به فراهم آوردن شغل مناسب برای آنان اهمیت بیشتری پیدا می‏کند.در این زمینه باید این مسئله را نیز مد نظر قرار داد که شغل پایدار و مناسب موجب استقلال، آرامش روانی و آسایش زندگی افراد جامعه است؛ بنابراین دولت باید تلاش‏های عمده‏ای را در این زمینه انجام دهد.  اشتغال و توسعهتوسعه درهر کشوری به عوامل متعددی بستگی دارد که میزان افراد شاغل آن یکی از این معیارهاست؛ بنابر آماری که سازمان ملل متحد ارائه داده است؛ در سال 2002 بیش از 1050 میلیون انسان در گروه سنی 15 تا 24 سال در جهان زندگی کرده‏اند که 5/48 درصد آنان را زنان جوان تشکیل می‏دهند، در این سال حدود 18 درصد جمعیت جهان را جوانان تشکیل می‏دادند.
در حال حاضر 85 درصد جمعیت جوان در کشورهای در حال توسعه زندگی می‏کنند که 60 درصد آنها درمنطقه آسیا قرار دارند؛ بنابراین توانمندسازی جوانان باید محور اساسی توجه در اقتصاد کشورهای در حال توسعه باشد. البته باید توجه داشت که جمعیت جوان در هر کشور بسته به عوامل جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و عوامل متعدد دیگر است که بنا بر سن، اندازه، خانوار، نسبت جنسی و نابرابری جنسیتی، فرصت و ساختار طبقات اجتماعی، سهولت دسترسی به تعلیم و تربیت پایه و آموزش مبتنی بر شغل، بود و نبود توان جسمانی و بالاخره سطح توسعه هر کشورخاص مربوط می‏شود. اهمیت شغل شغل اهمیت و ضرورت ویژه‌ای در زندگی انسان دارد و در واقع یکی از تصمیم گیری‌های اساسی و سرنوشت‌ساز برای وی می‌باشد. در گذشته که تنوع مشاغل تا به حد امروزی نبوده است، اغلب انتخاب شغل برای فرزندان به صورت موروثی انجام می‌گرفته است. به عبارتی فرزندان همان شغل پدر را انتخاب کرده و آنرا ادامه می‌دادند.امروزه بنا به دلایل مختلفی کمتر از گذشته این اتفاق می‌افتد و اغلب جوانان در شرایطی قرار می‌گیرند که ناچار به انتخاب شرایط شغلی هستند. البته این امر و خود شرایط شغلی و دلبخواهی بودن آنرا نشان نمی‌دهد. چرا که در موارد زیادی عواملی خاص یک موقعیت شغلی را بر فرد تحمیل می‌کند.با این حال پایه‌های انتخاب شغل و مراحل لازم برای رسیدن به شغل مورد نظر اغلب در سنین پائین‌تر گذاشته می‌شود. افراد با در نظر داشتن عوامل موثر در پایه‌ریزی این مراحل و عوامل دیگر مسیر شغلی خود را هدایت می‌کنند.  شغل آفریننده نظم در زندگی یکی از اساسی ترین اموری که به طور مستقیم با هر فردی در ارتباط می باشد ونیز یکی از عبادات شمرده می شود کار و شغل است.هر فردی در اجتماع شغلی دارد وزندگی خود را بر روال آن شغل وقف می دهد. مردم نیز نسبت به هر فرد در اجتماع بسته به شغلی که دارد وبر مبنای آن برای فرد شخصیت قائل میشود وهچنین طرز رفتار وبرخورد مردم نیز متفاوت می شود. کار کردن نه تنها برای بدست آوردن وکسب در آمد ونیازهای فردی است بلکه می تواند شادابی وطراوت و انظباط  فرد را در پی داشته باشد وروابط ودوستانه واجتماعی وخدمت به بشریت واعلام پوچ نبودن فرد وعزت واقتدار هر فرد را به دنبال داشته باشد.انسان در هر کاری که دارد برای اینکه در شغل وزندگی اش موفق شود باید برنامه ریزی کاملی در زندگی داشته باشد تا بتواند به اهداف مهم زندگی دست بیابد وبه این ترتیب به تاثیرات مثبت کار در زندگی اش برسد.شغل هر انسانی چه مرد وچه زن در زندگی او ارتباط مستقیم وتنگاتنگی دارد. کار کردن باعث می شود انسان به زندگی اش نظم بدهد اگر هر انسانی با هر شغل ومقامی چه کارگر مانند رفتگر وچه آن مدیر ومسئول رتبه بالایی که در پشت میز اداره ای مینشیند اگر درکارش نظم نداشته باشد تمام اصول وبرنامه های کاری او به هم می ریزد .ووقتی انسان به سنی می رسد در قبال خود وخانواده اش احساس مسئولیت می کند واین امر باعث می شود که او وارد عرصه ی کار شود.علاوه بر این مسائلی که گفته شد هر فردی باید برای بدست اوردن نتیجه ی بهتر از کارش وبرای اینکه تاثیر مثبتی در زندگی داشته باشد علاوه بر نظم باید در آمد خود را با خرج وهزینه های زند گی تنظیم نماید.مثلاًیک کارمند ساده نمی تواند به اندازه ی کسی که شغل آزاد ودرامدزا دارد خرج کندوباید هزینه ی زندگی را بر اساس در آمد خود تنظیم کند وبه اتین ترتیب زندگی خود را سر وسامان دهد. استعداد عاملی موثر در انتخاب شغل  استعداد ، عامل مهمی در موفقیت یا عدم موفقیت افراد در مشاغل و رشته‌های انتخابی‌شان است. بدون داشتن استعداد لازم در یک زمینه یا پیشرفتی حاصل نخواهد شد یا روند آن بسیار کند خواهد بود. بر این اساس آگاهی از میزان و نوع استعداد افراد ، کمک شایان توجهی به آنها خواهد کرد تا پیش‌بینی خوبی از آینده انتخاب خود داشته باشند.امروزه برای این منظور آزمون‌های استعداد سنجی وجود دارد که می‌توانند به فرد کمک کنند استعدادهای واقعی خود را شناسایی کنند. برخی اوقات دیده می‌شود که استعداد افراد و شناخت‌های آنها در مورد استعدادهای خود تحت تاثیر احساسات و علائق آنها قرار می‌گیرد. فرد که به زمینه موسیقی علاقمندی شدیدی دارد ممکن است این علاقه را به حساب استعداد خود در زمینه موسیقی قلمداد کند. شناخت استعدادها از ملزومات اساسی انتخاب شغل است.    بررسی علائق به عنوان عامل موثر در انتخاب شغل  علاقه و تمایل انسان در بسیاری از امور زندگی انسان سایه‌گستر است. افراد دوست ندارند به کارها و اموری بپردازند که علاقه و گرایشی به آنها ندارند، چه در مورد کارهای روزمره و چه در مورد شغل و سایر فعالیت‌ها. در واقع علاقه و گرایش در انسان فعال کننده سیستم انگیزش فرد به شمار می‌رود. انسان بدون علاقه به یک زمینه انگیزشی برای انجام فعالیت و در آن زمینه نخواهد داشت. ممکن است برخی افراد تصور کنند زمانی که شروع به فعالیت کردند کم‌کم احساس علاقه و تمایل نیز در آنها به وجود خواهد آمد اما در واقع چنین مساله ابدا قابل پیش‌بینی است. فقدان علاقه اولیه ممکن است افزایش نارضایتی از فعالیت مورد نظر و ناراحتی‌های جانبی آن را موجب شود.  فرصت‌های شغلی به عنوان عامل موثر در انتخاب شغل  در برخی جوامع و از جمله در جامعه تمامی رشته‌های شغلی از فرصت‌های برابری برخوردار نیستند. و در عن حال که بطور کلی فرصت شغلی برای کلیه مشاغل پائین است. اما تفاوت‌هایی بین مشاغل مختلف از این لحاظ وجود دارد. آشنایی با فرصت‌های شغلی شغل انتخابی ، عامل مهمی است که باید مدنظر قرار گیرد. کسی که در زمینه خاصی مهارت می‌بیند و پایه‌ها و مراحل رسیدن به آن شغل را طرح‌ریزی و طی می‌کند، بایست مساله فرصت‌های شغلی را نیز در نظر بگیرید تا از اتلاف وقت و نیروی خود جلوگیری کند.     عوامل اقتصادی به عنوان عامل موثر در انتخاب شغل  میزان بازده و کارآیی یک شغل حائز اهمیت فراوانی است و در واقع هدف عمده انتخاب شغل دستیابی به درآمد حاصل از آن است. بالا بردن بازده و کارآیی اقتصادی برخی مشاغل توجه افراد را به خود جلب می‌کند و موجب گرایش افراد به آن زمینه‌ها می‌گردد.  جایگاه اجتماعی به عنوان عامل موثر در انتخاب شغل  تقریبا تمام افراد تمایل دارند شغلی داشته باشند که از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار باشند. هر چند در عمل بنا به تاثیر عوامل متعدد دیگر ممکن است این تمایل به واقعیت نرسد. اما افرادی که این مساله الویت بیشتری برای آنها دارد منتظر چنین موقعیت‌هایی بوده و با توجه به شرایط فردی خود تلاش می‌کنند چنین شرایطی را برای خود مهیا کنند. توجه و تاکید زیاد به آن عامل ، گاه مشکل بیکاری را برای افراد افزایش می‌دهد. هر چند وقت یکبار رشته‌ها و مشاغلی در جایگاه اجتماعی بالاتری قرار می‌گیرند و موجب جاری شدن خیلی زیادی از افراد به سمت این رشته و مشاغل می‌گردند. آیا از شغل خود راضی هستید؟ هـر کـدام از مـا گاهی اوقات از خود سوال می کنیم که چرا ایـن هـمـه وقـت، انـرژی و تـخـصـص را بـه شـغل فعلی خود اختـصاص داده ایم و بـعد فـکر می کـنـیـم که زمان تغیـیر فرا رسـیـده و شروع می کنیم به ورق زدن صفحات آگهی های اسـتـخدام و در بـعـضـی مـوارد نـیـز به فــکر راه انداختن یک تـجـارت شـخـصـی می افتیم. پیش از اینکه برگه استعفای خـود را امـضـا کنـیـد، بـبـینید کـه آیــا شغل شما به راستی نیازها و احتیاجاتتان را برآورده می سازد یا خیر. همه چیز در شغلها بمسائل مالی محدود نمیشود. رضـایت شغلی بندرت با مسائل مالی ارتباط پیدا می کند،البته باید توجه داشت که میانگین بالای حق الزحمه تحمل شرایط دشوار شغلی را اندکی آسان تر می کند. کارگران نصب پرچم در بزرگراه ها و کارگران شهرداری که با کامیون های زباله جمع کن به پاکیزگی شهر کمک می کنند، وظایف مهمی را به گردن دارند که شاید هیچ یک از ما خواستار انجام چنین اموری نباشیم. آنها به این دلیل شغل خود را رضایت بخش و قابل تحسین تصور می کنند زیرا می دانند که چه نقش مهمی را در جامعه ایفا می کنند.  فرصت های موجود برای پیشرفت و بروز استعدادها در هر اداره و نهادی تاثیر بسزایی در رضایت شغلی کارکنان می گذارد. هر چه فشار کاری کمتر باشد شرایط بهتر می شود. هنگامیکه شرایط برای پیشرفت و به رسمیت شناخته شدن وجود داشته باشد، مقدار معینی فشار کاری قابل تحمل است.  مطابقت کارکنان با شیوه مدیریت و ارزشهای شرکت از دیگر فاکتورهای کلیدی در ایجاد رضایت شغلی است. پاداش های منصفانه، در نظر گرفتن حقوق و مزایای مناسب و آرامش در محیط کار، توانایی اداره کارکنان را برای مدیران افزایش می دهد و به عنوان مشوق هایی برای رسیدن به رضایت شغلی به شمار می روند.   آیا از رفتن به محل کار خود لذت می برید؟ هر روز صبح باید بالاجبار از رخت خواب بیرون آمده و آماده رفتن به محل کار خود شوید. اگر شغل خود را دوست نداشته باشید انجام این کار برای شما غیر ممکن خواهد شد. اگر شب گذشته تا دیروقت بیدار نبوده و به مهمانی هم نرفته باشید ولی هنوز هم با سختی از خواب بلند می شوید شاید در این شرایط مغز و بدن شما بخواهند پیغامی را به شما برسانند. شرایط مناسب شغلی، همکاری خوب تیمی و انجام وظایفی که از آنها لذت می برید، بیدار شدن صبح شما را آسانتر می کنند. احساس مسئولیت پذیری که از طرف کارفرما به شما القا می شود عامل موثرتری برای تشویق شما در رفتن به محل کار محسوب می شود.  آیا انتظارات شما از شغلتان منطقی است؟ اگر هنوز جزء تازه واردها هستید نباید انتظار حقوق و مزایای هیئت مدیره شرکت را داشته باشید. رها کردن شغل به این دلیل که مجبور هستید به سختی کار کنید و وقت آزاد چندانی ندارید، یک کار غیرمسئولانه و نوعی بی تجربگی به حساب می آید. حتی اگر از تحصیلات عالیه برخوردار بوده و به اندازه کافی شور، اشتیاق و انرژی در شما یافت می شود برای پیشرفت و ترقی و بالارفتن از پله های نردبان زندگی شغلی باید خود را نشان دهید و توانایی هایتان را به اثبات برسانید.  رفتارها و توانایی های خود را به طور واقعی تخمین بزنید و به این دلیل که تنها از شغل خود احساس رضایت نمی کنید از کار کردن دست نکشید. بهتر است از منفی بافی دست بکشید. اجازه ندهید تا افکار منفی اطرافیان به ذهن شما نفوذ کند اگر چنین اتفاقی روی دهد شما وارد یک چرخه منفی گرایی می شوید.  آیا شغلتان مشوق و محرک شما در زندگی نیست؟ هر کسی در مقابل تلاش روزانه خود انتظار پاداش دارد. اگر شما احساس می کنید که در کار روزانه خود هیچ گونه کار مفیدی را انجام نمی دهید از مدیریت درخواست واگذاری مسئولیت های بیشتری را بکنید. کارفرمایان زیرک و مقتدر همیشه کارکنان خود را به امتحان کردن وظایف جدید و یادگیری مهارت های تازه تشویق می کنند، حتی اگر امکان اشتباه وجود داشته باشد. از بین کارهایی که از انجام آنها لذت می برید برای انجام وظایف بیشتر پیشنهاد دهید تا توانایی شما برای رسیدن به هدف افزایش پیدا کند. چگونه شغل خود را دوست داشته باشیم؟ یک شعر قدیمی می گوید «اگر نمی توانی با کسی که عاشقش هستی باشی، عاشق کسی باش که با او هستی». این جمله می تواند در مورد شغل شما هم صدق کند. البته این حرف به معنی تحمل کردن شغل و گذراندن روزهای خسته کننده و پرتنش نیست، بلکه به این معناست که شما باید کمی بیشتر کار کنید تا شغل فعلی تان برایتان جالب تر شود. رسیدگی و رفع مشکلات کار فعلی تان اصولاً ساده تر و همراه با ریسک کمتری است تا این که بخواهید دنبال کار جدیدی بگردید و مدتی وقت برای جا افتادن در آن صرف کنید. به محض این که چند تغییر بنیادی در زمینه شغل خود انجام دهید، متوجه می شوید که در حال حاضر، همانجایی هستید که می خواستید. در اینجا 8 راه حل برای بهتر کردن وضعیت موجود به شما پیشنهاد می کنیم : به جای این که بر آنچه انجام می دهید متمرکز شوید، به «چگونه انجام دادن کار» بیندیشید. خیلی ها تصورمی کنند رضایت کامل کاری زمانی به دست می آید که کاری ایده آل داشته باشیم، اما این فرضیه چند اشکال دارد. اول از همه، برای انجام دادن کاری که دوست دارید لازم است شخصی باشید که در این کار بخصوص موفق خواهد بود. دوست داشتن یک شغل دلیل بر مناسب بودن شما برای آن نیست. حالا صفاتی را که در شما موجودند و در پیشبرد شغل رؤیایی تان مفید خواهند بود نام ببرید. ممکن است شما بسیار لایق و مشوق خوبی برای دیگران باشید. خوب، چرا از این صفات در پیشبرد شغل فعلی خود استفاده نکنید؟ این صفات و قابلیت ها کمک می کنند تا در شغل فعلی خود همانقدر موفق شوید که می خواهید در شغل رؤیایی تان موفق باشید.  یک راهنمای خوب در مورد شغلتان پیدا کنید.  در صورتی که تنها کار نمی کنید، این احتمال وجود دارد که در محل کارتان شخصی وجود داشته باشد که مورد احترام شما باشد و شما بتوانید چیزهای زیادی از او بیاموزید. این حالت حتی علی رغم تفاوت های کارتان با یکدیگر می تواند صادق باشد. ممکن است کسی را در خارج از بخش خودتان پیدا کنید؛ در هر حال باید بدانید که یافتن یک حامی یا راهنما به نفع شماست. یک حامی خوب کاری بیش از تقویت روحیه شما انجام خواهد داد. او کسی است که به شما کمک می کند تا به اهداف و شیوه رسیدنتان به آنها نگاهی نقادانه داشته باشید. فکر نکنید که این راهنما لزوماً باید شغل مورد علاقه شما را داشته باشد. بلکه این چگونگی کار انجام دادن اوست که اهمیت دارد. پس مطمئن شوید راهنمایی را انتخاب می کنید که در کارش موفق است و آن را با رضایت انجام می دهد.    استعدادهای خود را در مسیر اهداف شرکت به کار ببرید.  بسیاری از ما خود را در شرایطی می یابیم که در آن از توانایی های ما استفاده نمی شود. اگرشما هم در چنین موقعیتی هستید، سعی کنید راهی را برای ارتباط دادن استعدادهای خود و نیازهای شرکت پیدا کنید. اولین قدم، شناختن این توانایی هاست. بعد باید کمی تحقیق کنید و ببینید شرکت شما در حال حاضر یا در آینده نزدیک به چه چیزی نیاز دارد و شما چگونه می توانید در کسب آن مؤثر باشید؟ سپس می توانید قابلیت ها و پیشنهادات خود را با حوصله به شخص ذی نفع توضیح دهید. طبیعتا به دست آوردن یک نقش جدید که در انجام آن مهارت

ارزش کار در اسلام

از هنگامی که آدمی بر کره زمین پدید آمد، برای رفع نیازهای خود نیازمند کوشش بود. زندگی انسان بر محور کار می‌گردد و کار، تلاش انسان جهت حصول به هدف معین است. کلید گشایش هر استعدادی در درون  انسان کار است. کار بزرگ‌ترین و شاید زیربنایی‌ترین بخش زندگی انسانی است. چرا که از کار می‌توان به جوهره درونی افراد  پی برد و وقتی این جوهره‌های  درونی‌ آشکار شوند  و استعدادهای بالقوه به منصه ظهور  برسند می‌توان به وجود جامعه‌ای پویا امیدوار بود.

مکاتب کوناگون بشری دیدگاه‌های مختلفی درباره کار داشته‌اند. در اندیشه یونان  باستان از آنجا که کار به بردگان اختصاص داشت فعالیتی تحقیرآمیز و پست شمرده می‌شد و این دیدگاه در آثار فلاسفه یونان نیز وجود دارد. بتدریج در قرون وسطا وحاکمیت کلیسا بر اروپا تشویق به انجام کار برای کسب درآمد به وجود آمد. با گذشت زمان در دوران رنسانس و شکل‌گیری عقاید جدید درباره‌ انسان و دین و دنیا‌، کار جایگاه و اصالت ‌خاصی یافت. در جهان‌بینی اسلامی‌، کار مفهوم ویژه‌ای ‌دارد و آثار آن تمام‌ صحنه هستی را می‌گیرد  و دنیا و آخرت‌ را به هم گره می‌زند‌.

 در فرهنگ غنی اسلامی ما، سلوک الهی دارای دو بخش است: بخش مادی و بخش معنوی، بخش مادیش کار است و بخش معنویش نماز، و از اینجا می‌توان به اهمیت کار در جامعه اسلامی پی برد.

 کارگر  از نظر قانون کار، کسی است که به هر عنوان در مقابل  دریافت حق‌السعی،  اعم از  مزد، حقوق، سهم سود و سایر  مزایا به درخواست کارفرما  کار می‌کند. طبقه کارگر یک طبقه اجتماعی است و از افرادی تشکیل می‌شود که در مشاغلی  کار می‌کنند که نیاز به قدرت بدنی و کار  دستی دارد. کارگر از دیدگاه اسلام  بسیار محترم  و ارزشمند است. کارگران  شریف‌ترین انسان های اجتماع هستند،  بطوری که رسول  گرامی اسلام(ص) و امیرالمؤمنین ‌علی(ع)  و سایر امامان معصوم(ع) از کار کردن‌ به عنوان  عملی دنیوی  و اخروی که دارای  اجر و ثواب بسیار است یاد نموده و نسبت به آن توصیه‌های بسیار  شده کرده‌اند. در این آموزه‌ها، به کارگری که برای اداره زندگی خانواده‌اش  سعی و تلاش می‌کند عنوان  «جهاد کننده  در راه خدا اطلاق شده است.»  امامان و پیشوایان دین(ع) در سخن و در عمل به مسئله کار و اشتغال تأکید داشته و از بیکاری به شدت  دوری کرده‌اند. در روایات آمده است کسی که به کار و تلاش مشغول است، از کسی که کار را رها کرده و به عبادت خدا مشغول است اجر و پاداشی فزون‌تر دارد. و نیز در روایات است که دعای بیکار  هر چند عابد  باشد مستجاب نمی‌شود. همچنین  در خبر آمده است که پیامبر اکرم(ص) کارهای خانه را انجام می‌داد و در احادیث ذکر شده است که امام صادق(ع) فرمود:  هر آنکس که جامه خود را بدوزد و نعلینش را وصله زند وکالای مورد نیاز خانه را خود حمل کند از تکبر ایمن باشد. در مکتب اسلام دستورهای متعددی وارد شده که از مجموع آنها می‌توان به دیدگاه ارزشی اسلام درباره کار پی برد:

1- محبوب بودن و قداست شغل

انجام کار، مطلوب خداوند است و همچون عبادت و جهاد در راه خدا مقدس است. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: عبادت هفتاد پاره است و برترین آن، طلب روزی حلال است. مقام معظم رهبری در خصوص قداست شغل می‌فرماید: تقدس کار و تکریم کارگر باید در راس برنامه‌ها باشدو در منطق اسلام، کار، عمل صالح و عبادت است که این، جایگاه و ارزش کارگر را در نظام اسلامی نشان می دهد.

2- منفور بودن بیکاری

در مکتب اسلام ‌بیکاری و نیازمند دیگران بودن امری ناپسند‌ شمرده شده است. امام صادق(ع) می‌فرماید: خداوند  متعال بیکاری را دشمن انسان می‌داند.

3- وجوب کسب معیشت

از واجبات مسلم بر هر فرد مؤمن لزوم انجام کار برای تأمین زندگی خود و خانواده  است. پیامبر  اکرم(ص) می فرماید: استفاده از صدقه و زکات  برای شخص بی نیاز ، نیرومند ، سالم، صاحب مهارت و توانایی جایز نیست.

4- وظیفه اجتماعی انسان  و خدمت رسانی  به جامعه: مسئولیت  اجتماعی  شخص  مؤمن، رفع نیازهای جامعه  در حد توان است. بر آوردن  نیازهای جامعه واجب کفایی است و شخص باید در برآوردن آن بکوشد.

5- رشد عقلانی

کار، وسیله کسب تجربه انسان است و بر رشد عقلانی  و اجتماعی او می‌افزاید. امام صادق(ع) می‌فرماید: «‌التجارت تزید فی العقل‌، تجارت  عقل را رشد می‌دهد.

6- کسب آرامش  روحی

 انسان با کسب درآمد از نظر  روحی آرامش می‌یابد. زیرا فرد نیازمند از نظر روحی در اضطراب و نگرانی است پیامبر(ص) می فرماید: انسان هر گاه نیازهای خود را تأمین کند آرام می‌گیرد. 

7-سلامت جسم

با کار، اعضای  انسان توان  خود را بروز  می‌دهد. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: من یعمل یزدد  قوه. هر کس کار کند بر توان  او افزوده می‌شود.

8 -رفع فقر و تأمین اجتماعی نیازمندان

 با کار و تلاش ‌فقر دفع می‌شود. کسب در آمد  باعث می‌شود فرد بتواند ‌به دیگران کمک کند. فرد باید در بعد اجتماعی  مفید  و مؤثر باشد. امام باقر(ع) می‌فرماید:‌ هر کس برای بی‌نیازی از مردم  و تلاش برای رفاه  خانواده  و مهربانی و خیرخواهی به همسایه در طلب مال و امکانات  زندگی بر آید روز قیامت در حالی که صورتش همچون بدر درخشان است خداوند را ملاقات می کند.

در بررسی  رابطه  مسائل  اخلاقی و اعتقادی با کار، دیدگاه کلی اسلام  درباره کار مشخص گردید و معلوم شد که امور اعتقادی  و اخلاقی اسلام مانعی در ایجاد جامعه توسعه یافته نیست.  کار اقتصادی  ذاتاً مطلوبیت دارد و مؤمن حتی اگر درآمد  کافی داشته باشد، نباید از کار دست بکشد.

مقام معظم رهبری در خصوص کار و کارگر  فرموده است:  من به کارگران سفارش می‌کنم در هر بخشی و در هر جایی که مشغول هستند کار را عبادت بدانند. این کاری  که شما برای توسعه و پیشرفت  کشور می‌کنید  یک عبادت قطعی است. به مسئولان  هم سفارش می‌کنم  که ارزش طبقات  کارگر و محروم و مستضعف  و این  مردم مؤمن را بدانند. کارگران قدر خود را بشناسند و بفهمند که وجود آنها  چقدر در سرنوشت  یک ملت مؤثر است.

منابع و مآخذ:

آناتومی  جامعه یا سنت‌الله: فرامرز  رفیع پور

جامعه‌شناسی‌: آنتونی گیدنز

برگزیده آثار روزا لوکزامبورک: مانتلی رویو

کار و دین: مجید رضایی


کشف ساختار دی ان ای

در میان یافته‌های علمی زیست‌شناسی، به کم‌تر یافته‌ای بر می‌خوردیم که به اندازه‌ی یافته‌ی جیمز واتسون و فرانسیس کریک، یعنی کشف ساختمان سه بعدی DNA معروف باشد. این کشف نتیجه‌ی کار پژوهشی آنان به تنهایی نبود، بلکه حاصل هم‌ اندیشی و کنار هم چیدن یافته‌های پژوهشگران دیگری بود که به باور برخی از دانشمندان، نقش آنان در روشن شدن ساختمان سه بعدی DNA ، از واستون و کریک پررنگ‌تر بود.

در این مقاله، فعالیت‌های پنج شخصیتی معرفی می‌شود که هر یک به شیوه‌ای در کشف مارپیچ دوتایی سهیم بوده‌اند:

فردریک مایشر1 ، پزشک سوئیسی که اسید نوکلئیک را کشف کرد و نشان داد که این ماده در هسته‌ی همه‌ی سلول‌ها وجود دارد.

فوبوس لون2 پزشک و شیمیدان روسی که ساختمان شیمیایی اسیدهای نوکلئیک را معرفی کرد.

اروین چارگاف3، شیمیدان استرالیایی که مقدار بازهای آلی را در DNA جانداران گوناگون سنجید.

لینوس پاولینگ4 ، شیمیدان بزرگ آمریکایی که روی ساختمان پروتئین‌ها کار می‌کرد.

روزالین د فرانکلین5 ، شیمی فیزیکدان انگلیسی که از بلور DNA عکس پرا ش پرتوی ایکس تهیه کرد.

فردریک مایشر

فردریک مایشر (1895-1844) به سفارش پدرش وارد دانشکده‌ی پزشکی شد، اما به علت دشواری در شنیدن، نمی‌توانست با بیماران به خوبی ارتباط برقرار کند. از این رو تصمیم گرفت، وارد عرصه‌ی پژوهش‌های پزشکی شود. وی در سال 1868 پژوهش‌های خود را زیر نظر فلیکس هوپ سیلر6 در دانشکده‌ی علوم طبیعی دانشگاه توبینگن آلمان آغاز کرد. در آن آزمایشگاه، هنگامی که هنو ز بسیاری از دانشمندان در مفهوم «سلول» شک داشتند، برخی از مولکول‌‌‌های سازنده‌ی سلول‌ها استخراج شده بودند و پژوهش در زمینه‌ی شیمی بافت‌ها ادامه داشت.

بررسی شیمیایی سلول‌های سفید خون، به عنوان موضوع پژوهش‌های مایشر برگزیده شد. استخراج این سلول‌ها از گره‌های لنفاوی بسیار دشوار بود، اما در زخم‌های چرک مقدار زیادی از آن‌ها یافت می‌شود. از این رو، مایشر باندهای آلوده را از بیمارستان محلی جمع‌آوری و با کمک محلولی از نمک، گلبول‌های سفید را از آن‌ها جدا می کرد. مایشر در جریان یکی از آزمایش‌هایش، گلبول‌های سفید را تحت تأثیر عصاره‌ی معده‌ی خوک قرار داد. در آن زمان، دانشمندان می‌دانستند این عصاره ، آنزیمی دارد که باعث هضم پروتئین‌ها می‌شود. امروزه آن‌ آنزیم را با نام پپسین می‌شناسیم. وی چگونگی اثر عصاره را بر این سلول‌ها، به دقت زیر میکروسکوپ پی‌ گیری کرد. وقتی عصاره‌ی معده ، پروتئین‌های سفید خون را تخریب کرد، او مشاهده کرد که ساختار این سلول‌‌ها از هم پاشید، اما هسته‌ی آن‌ها تا حدود زیادی سالم باقی ماند. به این ترتیب، او هسته‌ی سلول‌ها را از سیتوپلاسم جدا کرد.

در گام بعدی، هسته‌ها را تحت تأثیر هیدروکسید سدیم قرار داد. افزودن این محلول قلیایی به ظرف حاوی هسته‌ها، باعث تشکیل رسوب سفید رنگی شد که تجزیه‌ی شیمیایی آن نشان داد، کربن، هیدروژن، اکسیژن، نیتروژن و درصد زیادی فسفر، عنصر های سازنده‌ی آن هستند. پایداری در برابر عمل پپسین، چگونگی واکنش آن به حلال‌های متفاوت و درصد فسفر بالا باعث شد که مایشر پیشنهاد کند، ماده غیر پروتئینی جدیدی را کشف کرده است. وی این ماده را نوکلئین به معنای «در هسته» نامید.

مایشر آزمایش‌های مشابهی را روی اسپرم ماهی آزاد انجام داد. به طور کلی، هسته در همه‌ی اسپرم‌ها حجم زیادی از سلول‌ را به خود اختصاص می‌دهد. در اسپرم ماهی آزاد نیز بیش از 90 درصد حجم سلول، از هسته است. تلاش شبانه‌روزی این پژوهشگر پرکار به استخراج نوکلئین از اسپرم ماهی آزاد و اسپرم گونه‌های دیگر منجر شد. بررسی شیمیایی نوکلئین استخراج شده از آن منابع، نتیجه‌ی پیشین را تأئید کرد. مایشر به‌راستی ماده‌ی جدیدی کشف کرده بود که به نظر می‌رسید، در هسته‌ی همه‌ی سلول‌ها وجود دارد. آیا این ماده نمی‌توانست ماده‌ی ژنتیک باشد؟

اگر نوکلئین ماده‌ی ژنتیک باشد، باید مقدار آن در همه‌ی سلول‌های پیکری یکسان و در سلول‌های جنسی نصف سلول‌های پیکری باشد. مایشر برای بررسی این فرضیه چند سال تلاش کرد و توانست مقدار نوکلئین را در هسته‌ی سلول‌های پیکری و جنسی تعیین کرد. اما یک روی‌داد ناشی از بدشانسی باعث شد، او به اشتباه نوعی پروتئین را به عنوان ماده‌ی ژنتیک معرفی کند.

مایشر درصد فسفر بالا را معیار شناسایی نوکلئین قرار داده بود. در سیتوپلاسم سلول تخمک، پروتئینی به نام فسویتین7 وجود دارد که بر خلاف دیگر پروتئین‌ها، مقدار زیادی فسفر دارد. این پروتئین که در آن زمان کشف نشده بود، باعث شد مایشر مقدار نوکلئین موجود در تخمک را به درستی محاسبه نکند. از این رو، نتیجه گرفته که مقدار نوکلئین سلول تخمک و سلول اسپرم با هم برابر نیستند و بنابراین چنین مولکولی نمی‌تواند نقش ماد ه‌ی ژنتیک را بازی کند.

مایشر پس از سال‌ها تلاش، در اثر سل جان باخت. دو عامل را دلیل ابتلای او به این بیماری می‌دانند: تماس با چرک باندهای بیماران و فعالیت شبانه‌روزی در اتاق سردی که برای استخراج نوکلئین لازم بود. در هر صورت، وی جان خویش را بر سر شناخت نوکلئین گذاشت.

فوبوس لون

فوبوس لون (1940-1869) فراگیری پزشکی را در روسیه آغاز کرد، اما به سبب کار در آزمایشگاه شیمی آلی، به زیست‌شیمی ( بیوشیمی ) علاقه‌ مند شد. در سال 1829 آموزش پزشکی را در نیویورک به پایان رساند و با بزرگان شیمی از جمله آلبرت کوسل8 و امیل فیشر9 آشنا شد که در زمینه‌ی اسید نوکلئیک و پروتئین کار می‌ ‌کردند. او در نتیجه‌ی پژوهش‌های فراوان ، بیش از 700 مقاله درباره‌ی ساختمان شیمیایی مولکول‌های زنده منتشر کرد، اما شهرت او بیش‌تر به سبب طرح تترانوکلئوتیدی است.

لون براساس پژوهش‌های خود و پژوهش‌ گران پیشین به این نتیجه رسید که نوکلئوتیدها واحد ساختمانی اسیدهای نوکلئیک هستند و اسید نوکلئیکی که مایشر کشف کرده بود، از نوع داکسی ریبونوکلئیک (DNA) است. هر نوکلئوتید از یک نوع باز آلی، یک قند پنج‌ کربنه و یک گروه فسفات تشکیل شده که در شرایط طبیعی به صورت یونیزه و دارای بار منفی است. به علاوه او دریافت، نوکلئو تیدها از راه اتصال فسفودی استری به هم پیوند می‌شوند.

لون براساس آزمایش‌های خود به این نتیجه‌ی نادرست دست یافت که اندازه‌ی چهار باز A ، T ، C و G ، در DNA برابر است. از این رو، طرح تترانوکلئوتیدی را به عنوان ساختمان شیمیایی DNA پیشنهاد کرد. براساس این طرح، DNA مولکول درازی است که از تکرار یک واحد تترانوکلئوتیدی (چهار نوکلئوتیدی) تشکیل شده است؛ یعنی، به صورت زیر:

( … AGTC-AGTC-AGTC-AGTC … )n

روشن است که چنین مولکول یکنواختی نمی‌توند اطلاعات وراثتی گوناگون جاندارن را در خود اندوخته کند. به این ترتیب، طرح تترانوکلئوتیدی لون از این باور پشتیبانی کرد که با وجود حضور DNA در کروموزوم‌ها، این مولکول نمی‌تواند ماده‌ی وراثتی باشد. البته، این اشتباه نباید نقشی را که لون در شناخت ساختمان شیمیایی DNA داشته است، از یاد ببرد.

اروین چارگاف

اروین چارگاف (1992-1929) در زمینه‌ی شیمی، پژوهش‌های گسترده‌ای انجام داده، اما بیش تر به خاطر به دست آوردن نسبت بازهای آلی در DNA مشهور است. وی و همکارانش به مدت هفت سال با روش کروماتوگرافی کاغذی، نسبت بازهای آلی DNA را در جاندارن گوناگون و سلول‌های پیکری یک جاندار تعیین کردند و نتیجه گرفتند، مقدار بازها در DNA گونه‌های مختلف جانداران متفاوت است و با تغییر رژیم غذایی، تغییر شرایط محیطی یا افزایش سن جاندار، تغییر نمی‌کند. اما در تمام نمونه‌ها، مقدار A با مقدار T و مقدار C با مقدار G برابر است.

آزمایش‌های چارگاف نشان داد، نظریه‌ی تترانوکلئوتیدی لون درست نیست. نتیجه‌ی این آزمایش‌‌ها، در روش ساختن ساختمان مولکولی DNA و چگونگی اندوخته شدن اطلاعات در آن، نقش مهمی داشتند. به هر حال، خود او نتوانست از آن‌ها در این زمینه بهره گیرد.

لینوس پاولینگ

روش پراش پرتوی ایکس نخستین بار برای مطالعه‌ی بلور نمک طعام استفاده شد. شیمی‌دان بزرگ لینوس پاولینگ، یکی از نخستین کسانی بود که با بهره‌گیری از این روش تلاش کرد، ساختمان سه بعدی پروتئین‌ها را روشن کند. وی در مجموعه مقاله‌هایی که در سال‌های 1950 و 1951 انتشار داد، مارپیچ آلفا را مهم‌ ترین رکن ساختمان سه بعدی پروتئین‌ها معرفی کرد.

پاولینگ برای DNA نیز طرحی پیشنهاد کرد. در طرح او، DNA از سه رشته‌ی مارپیچ تشکیل شده بود که بازهای آلی آن در بیرون و ستون‌های قند فسفات در درون مولکول قرار داشتند. به علاوه، در طرح او گروه‌های فسفات به حالت یونیزه و دارای بار منفی نبودند و رشته‌ها از راه پیوندهای هیدروژنی با هم ارتباط داشتند که بین گروه‌های فسفات برقرار شده بودند.

براساس آن‌چه که از شیمی DNA می‌دانیم، گروه‌های فسفات همیشه به حالت یونیزه و دارای بار منفی‌‌ هستند و این معما همچنان باقی است که پاولینگ (برند ه‌ی نوبل شیمی) چگونه چنین اشتباهی مرتکب شده است؟ باوجود این، همان طور که در ادامه می‌آید، شیوه‌ی پژوهشی او تأثیر مهمی بر فعالیت های واستون و کریک داشت.

روزالین فرانکلین

روزالین فرانکلین (1958-1920) در سال 1951 به همراه یکی از دانشجویان به نام رایموند گوسلینگ10، مجموعه‌ای از تصویرهای پراش پرتوی ایکس با کیفیت بالا، از بلور DNA تهیه کرد. او با استفاده از این تصویرها تو انست، ابعاد DNA را محاسبه کند و به درستی نتیجه گرفت که گروه‌های فسفات در بیرون مولکول DNA قرار دارند. به علاوه تشخیص داد، DNA به دو شکل A و B وجود دارد و شکل راستین DNA ، همان شکل B است. تصویری که او از بلور شکل B تهیه کرد، در روشن شدن ساختمان سه بعدی DNA نقش به سزایی داشت. آن تصویر را موریس ویکلینز (با اجازه یا بدون اجازه‌ی فرانکلین) در اختیار واستون و کریک قرار داده بود.(واتسون در کتاب خود، که با نام مارپیچ مضاعف در ایران منتشر شده است، به این حقیقت اشاره کرده است.)

فرانکلین در سال 1958 در اثر سرطان درگذشت. به نظر می‌رسد، کار بیش از اندازه با پرتو ایکس در ابتلای او به سرطان مؤثر بوده است.

واستون و کریک

در روزهای پایانی سال 1951، جیمز واتسون (زیست‌شناس) و فرانسیس کریک (فیزیکدان) با هدف تعیین ساختمان مولکولی DNA ، همکاری خویش را آغاز کردند. آنان می‌دانستند، مولکول DNA از تعداد زیادی نوکلئوتید تشکیل شده است که به صورت خطی و با کمک اتصال‌های فسفودی استری کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. از سوی دیگر، در همین سال، پاولینگ مارپیچ آلفا را به عنوان مهم‌ترین رکن ساختمان سه بعدی پروتئین‌ها معرف کرده بود. از این رو، نخستین طرح فرضی برای DNA ، در ذهن این زوج علمی شکل گرفت:

1. DNA رشته‌ای دراز و مارپیچی شکل از واحدهایی به نام نوکلئوتید است. در این رشته، ستون قند فسفات بسیار منظم و ترتیب بازها بسیار نامنظم است.

وقتی آنان طرح فرضی خود را با ویلکینز در میان گذاشتند، با این پاسخ روبه‌رو شدند که برای اساس تصویرهای پراش پرتوی ایکس، قطر مولکول DNA بیش از آن است که وجود تنها یک رشته پلی‌نوکلئوتیدی آن را توجیه کند. از این رو، کریک پیشنهاد تازه‌ای را مطرح کرد:

2. مولکول DNA از چند رشته‌ی پلی نوکلئوتیدی تشکیل شده است که به دور یکدیگر پیچ خورده‌اند.

آیا DNA مولکولی دو رشته‌ای، سه رشته‌ای یا چهار رشته‌ای است؟ ارتباط این رشته‌ها با یکدیگر چگونه است؟ آیا به راستی مولکول DNA ساختمان مارپیچی دارد؟ پاسخ این پرسش‌ها با اطلاعات کمی که در اختیار واتسون و کریک بود، به دست نمی‌آمد. از این رو، از ویلکینز خواستند با آنان همکاری کند و تصویر پراش پرتوی ایکس بلور DNA را در اختیارشان قرار دهد. آنان با در دست داشتن تصویر پراش پرتوی ایکس DNA ، تصمیم گرفتند همانند دیگر دانشمندانی که به مطالعه‌ی بلور مولکول‌ها می‌پرداختند، با استفاده از سیم و تکه‌های حلب، طرح فرضی DNA را بسازند.

تفسیر تصویرهای پراش بلورها، به محاسبه‌ی پیچیده‌ای نیاز دارد. در آن زمان، هنوز رایانه وارد آزمایشگاه‌های بلورشناسی نشده بود. از این رو، بلورشناسان با توجه به اطلاعات اندکی که از تصویرهای پراش پرتو ایکس به دست می‌آوردند، طرح‌های فرضی مولکول‌‌ها را می‌ساختند. سپس با انجام محاسبه‌هایی ، الگوی پراش فرضی این طرح‌های ساختگی را تعیین می‌کردند. سرانجام، پراش فرضی با پراش بلور مقایسه و ساختمان سه بعدی مولکول مورد نظر پیش‌بینی می‌شد. برای مثال، وجود تقارن و نظم در تصویر پراش بلور، نشان دهنده‌ی نظم و تکرار واحدهای سازنده‌ی مولکول‌های بلور است. بنابراین، طرح ساخته شده باید دارای نظم و واحدهای تکرار شونده باشد.

واتسون و کریک با فرض این که ستون قند فسفات در مرکز و بازهای حلقوی در بیرون مولکول DNA قرار دارند، به ساختن نخستین طرح برای DNA مشغول شوند. براساس این طرح :

3. DNA از دو رشته‌ی پلی نوکلئوتیدی تشکیل شده است. این رشته‌ها با پل‌های نمکی به هم مربوط می‌شوند که در آن‌ها کاتیون‌های دو ظرفیتی مانند +Mg2 و گروه‌های فسفات دارای بار منفی، شرکت دارند.

پس از پایان کار، آنان از ویلکینز و فرانکلین دعوت کردند، طرحشان را بررسی کنند. وقتی آنان مسأله‌ی یون‌های +Mg2 را مطرح کردند که دو رشته را کنار یکدیگر نگه می‌دارند، با اعتراض شدید فرانکلین روبه‌رو شدند. فرانکلین پافشاری کرد که یون‌های +Mg2 را پوسته‌هایی از مولکول‌های آب دربرمی‌گیرند و بسیار دور است میخ محکمی برای نگه‌داشتن ساختمان DNA باشند. نظر او این بود که ستون قند و فسفات در بیرون قرار دارد. به این ترتیب، مولکول‌های آب، طرح دو رشته‌ای واتسون و کریک را فروریختند.

مدت‌ها از این ماجرا گذشت ، بدون آن که واتسون و کریک به موفقیت چشمگیری دست پیدا کنند. تا این که با خبر شدند، پاولینگ برای ساختمان سه بعدی DNA ، طرحی پیشنهاد کرده است. اما همان طور که گفته شد، طرح مارپیچ سه رشته‌ای پاولینگ از نظر شیمیایی نادرست بود.

مدتی بعد، در دیداری که این زوج علمی با ویکلینز داشتند، با تصویر تازه‌ای از بلور DNA روبه‌رو شدند که از تصویرهای پیشین ساده‌تر بود. آن تصویر را که مربوط به شکل B بود، فرانکلین تهیه کرده بود. ویلکینز به آنان گفت، آن تصویر از بلوری تهیه شد ه که مقدار زیادی آب داشته است و تصویر پیشین که آن دو روی آن کار می‌کرده‌اند، از مولکولی بوده که آب خود را از دست داده بوده است. کریک به کمک ویلکینز آن تصویر را با معادله‌های ریاضی بررسی کرد تا اطلاعات زیر به دست آمد:

1) تصویر پراش بسیار منظم است. بنابراین، ساختمان مولکولی DNA باید بسیار منظم و قطر آن در همه‌ی مولکول ثابت باشد.

2) نقش ضربدری که در تصویر مشا هده می‌شود، از مارپیچ بودن مولکول DNA حکایت می‌کند و زاویه‌ی بین بازوی ضربدر و خط افق، با زاویه‌ی پیچش DNA برابر است.

3) در تصویر پراش، نقطه‌هایی که فاصله‌ی زیادی از هم دارند، در واقع فاصله‌ی اندکی از یکدیگر دارند و برعکس. با در نظر گرفتن این قاعده که معادله‌های پیچیده‌ی ریاضی آن را تأ یید می‌کنند، فاصله‌ی بین مرکز و محیط تصویر پراش، حدود 34 انگستروم و فاصله‌ی بین هر ردیف از نقطه‌های سیاه با ردیف بعدی، حدود 34 انگستروم محاسبه می‌شود. بنابراین، فاصله‌ی هر جفت باز با جفت باز دیگر، حدود 4/3 انگستروم و فاصله‌ی عمودی یک دور کامل مارپیچ DNA ، حدود 34 انگستروم خواهد بود. در این صورت، در هر دور مارپیچ DNA ، حدود 10 جفت باز آلی جای می‌گیرد.

سرانجام، واتسون و کریک با درنظر گرفتن این اطلاعات و نتیجه‌ی آزمایش‌های چارگاف، توانستند به بزرگ‌ترین کشف زیست‌شناسی مولکولی دست یابند و به همراه ویلکینز، جایز ه‌ی نوبل 1962 را از آن خود کنند.

سخن پایانی

کشف مارپیچ دوتایی، نمونه‌ی خوبی از نقش و تأثیر دانشمندان رشته‌های گوناگون علوم، در حل یک مسأله است. بدون شناختن ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی DNA ، زیست‌شناسان هرگز نمی‌توانستند به این کشف مهم دست پیدا کنند. جالب این که، در این کشف نقش شیمیدانان و فیزیکدانان، از زیست‌شناسان پررنگ‌تر بود.

زیرنویس

1. Friedrich Miescher

2. Phoebus Levene

3. Erwin Chargoff

4. Linus Pavling

5. Rosalind Franklin

6. Felix Hope- Seyler

7. Phosvitin

8. Albrecht Kossel

9. Emill Fischer

10. Raymond Goling

منبع:

1. A.E.Mirsky, The Chemistry of Heredity, Scientific American: 188(2), 47-57(1953)

2. Alfred E.Misky, Discovery of DNA, Scientific American: 218(6), 78-86 (1968)

3. Michel Morange, A History of Molecular Biology, Harvard University Press (1998)

4. J.D.Watson and E.F.C.Crick, Molecular Structure of Nucleic Acid, Nature: 4356,737-738(1953)

5. F.H.C.Crick, the Structure of the Heredity Material, Scientific American: 191(4), 54-61(1954)

6. Robert J.Brooker, Genetics Analysis and Principles, Addison-Wesley (1999).

7. Hery Michools, So you think you know the double helix www.bmn.com